نسبت‌سنجی قولِ به اصالت وجود با معقول ثانی بودن آن

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)

2 دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی

3 دانشجوی دکتری حکمت متعالیه دانشگاه فردوسی مشهد

چکیده

از میان فلاسفه، افرادی همچون شیخ اشراق و علامه حلی و پیروانشان قائل به اصالت ماهیت بودند و طبیعتاً وجود را معقولِ ثانی دانستند، اما با ظهورِ حکمت متعالیه و قولِ به اصالتِ وجود انتظار می‌رفت که قائلین به این دیدگاه، وجود را معقول ثانی قلمداد نکنند. اما مشاهده می‌کنیم که ملاصدرا و پیروانِ وی در حکمت متعالیه باز هم وجود را معقولِ ثانی می‌دانند. هدفِ این پژوهش پاسخ به این مسأله است که آیا این دو دیدگاه تهافت و تضادی دارند یا خیر، و اگر تضادی وجود دارد، وجه جمع و توجیه عبارات ملاصدرا به چه صورت است. طبیعتاً روش ما در این پژوهش توصیفی و تحلیلی است. با توجه به عبارات ملاصدرا و جمع‌بندی نهایی از دیدگاه او، اولاً شکی نیست که او قائل به اصالت وجود بوده است ودر عین حال وجود را معقول ثانی فلسفی قلمداد کرده است، و ثانیاً از نگاه نگارندگان با توجه به اینکه ملاصدرا علاوه بر خارجی دانستنِ اتصافِ معقولات ثانی فلسفی، عروضشان را نیز خارجی می‌داند، اساساً تهافت و تضادی باقی نمی‌ماند و نیازی به دست برداشتن از هیچ‌یک از دو دیدگاه ملاصدرا نیست.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Comparative Analysis of the Notion of Principality of Existence and its Secondary Intelligibility

نویسندگان [English]

  • hamid ashouri 1
  • seyed mohammad musawy 2
  • Hadi Izanloo 3
1 PhD student in Comparative Philosophy, Imam Khomeini Education and Research Institute.
2 Associate Professor and Member of Razavi University of Islamic Faculty Sciences.
3 PhD student in Transcendent Philosophy, Ferdowsi University of Mashhad.
چکیده [English]

Among philosophers, figures like Sheikh Ishrāq, Allamah Ḥillī, and their followers believed in the principality of quiddity (māhiyyah) and naturally considered existence to be a secondary intelligible. However, with the emergence of transcendent philosophy and the endorsement of the principality of existence, it was expected that proponents of this perspective would not categorize existence as a secondary intelligible. Nevertheless, we observe that Mullā Ṣadrā and his followers in transcendent philosophy still consider existence as a secondary intelligible. The aim of this research is to answer whether these two perspectives are conflicting and contradicting each other or not. In case of a contradiction, how does Mullā Ṣadrā reconcile and justify his statements. Naturally, our method in this research is descriptive and analytical. Based on Mullā Ṣadrā's statements and making a final conclusion of his viewpoint, we could say that, firstly, there is no doubt that he endorses the principality of existence and concurrently consider existence as a secondary intelligible. Secondly, from the perspective of the writers, based on the fact that Mullā Ṣadrā not only acknowledges the attribution of the secondary philosophical intelligibles to be external, but also considers their occurrence as external, there is essentially no fallacy or contradiction remaining. Hence, there is no need to reject any one of Mullā Ṣadrā's ideas.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Principality of Existence
  • Philosophical Secondary Intelligible
  • External Attribution and Occurrence
  • Mullā Ṣadrā
  1. آقاجمال خوانساری، محمد‌بن‌حسین (1364). التعلیقات علی شرح اللمعة الدمشقیة. به تصحیح مهدی رجایی. قم: المدرسة الرضویة.
  2. ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله (1376). الإلهیات من کتاب الشفاء. قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
  3. ـــــــــــــــ (1404ق). التعلیقات. قم: مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر.
  4. ـــــــــــــــ (1405ق). الشفاء، «المنطق». به تصحیح ابراهیم بیومی مدکور. قم: مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی.
  5. بهمنیاربن‌مرزبان (1375). التحصیل. به تصحیح مرتضی مطهری. تهران: دانشگاه تهران.
  6. حلی، حسن بن یوسف (1413ق). کشف المراد فی شرح تجرید الإعتقاد. با تصحیح حسن حسن­زاده آملی. قم: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی.
  7. سهروردی، یحیی‌بن‌حبش (1372). مجموعه مصنفات شیخ اشراق. با تصحیح هانری کربن و نجف قلی حبیبی و حسین نصر. تهران: وزارت فرهنگ و آموزش عالی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه).
  8. صدرالدین شیرازی، محمدبن‌ابراهیم (1382). شرح و تعلیقه صدرالمتألهین بر الهیات شفا. با تصحیح نجف­قلی حبیبی و محمد خامنه­ای. تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
  9. ـــــــــــــــ (1368). الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة. قم: مکتبة المصطفوی.
  10. ـــــــــــــــ (1363). المشاعر. ترجمه بدیع الملک‌بن‌امامقلی عمادالدوله و هانری کربن. تهران: طهوری.
  11. ـــــــــــــــ (1360). الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة. با تصحیح: جلال‌الدین آشتیانی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
  12. عبودیت، عبدالرسول (1392). درآمدی به نظام حکمت صدرائی (ج1). چاپ ششم. تهران و قم: انتشارات سمت، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
  13. ـــــــــــــــ (1392). درآمدی به نظام حکمت صدرائی(ج3). چاپ دوم. تهران و قم: انتشارات سمت، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
  14. فارابی، محمدبن‌محمد (1970م). کتاب الحروف. بیروت: دارالمشرق.
  15. فنایی اشکوری، محمد (1387). معقول ثانی، تحلیلی از انواع مفاهیم کلی در فلسفه اسلامی و غربی. قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
  16. فیاضی، غلامرضا (1387). هستی و چیستی در مکتب صدرایی. با تحقیق و نگارش حسینعلی شیدان­شید. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
  17. مصباح یزدی، محمدتقی (1366). آموزش فلسفه. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.
  18. مطهری، مرتضی (1376). شرح مختصر منظومه در مجموعه آثار استاد شهید مطهری(ج5). تهران: صدرا.
  19. میرداماد، محمدباقربن‌محمد (1376). تقویم الایمان و شرحه. به شرح احمدبن‌زین العابدین علوی عاملی. تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب.
  20. نصیرالدین طوسی، محمدبن‌محمد (1407ق). تجریدالاعتقاد. تهران: مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر.
  21. ـــــــــــــــ (1405ق). تلخیص المحصل. بیروت: دار الاضواء.
  • یزدان­پناه، سید یدالله (1396). حکمت اشراق، «گزارش، شرح و سنجش دستگاه فلسفی شیخ شهاب الدین سهروردی». قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.