نظریه علامه مصباح درباره ارجاع اولیات به علم حضوری و تأثیر آن در مبانی علوم انسانی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی

چکیده

یکی از مباحث مهم و مؤثر در فلسفه علوم انسانی، اثبات واقع‌گرایی در ارزش‌های انسانی و رد نسبیت است. بنا بر مبانی حکمت اسلامی در فلسفه علوم انسانی، ارزش‌های انسانی ریشه در واقعیات عینی دارد و ذهن بشر فارغ از شرایطی که آن را احاطه نموده، می‌تواند آن واقعیات را شناخته و به دیگران نیز بشناساند. این بدان معناست که اگر بخواهیم در شناخت واقعیات علوم انسانی و ارزش‌های مطرح در آن قدم برداریم، باید ذهن را از سلیقه‌ها، برداشت‌های شخصی و از سلایق عمومی و توافقات جمعی به‌طور کلی رها سازیم و به ندای عقل و استدلال‌های آن اکتفا نماییم. اما برخی بر این باورند که حتی با فرض مزبور نیز رهایی از شرایط ذهنی امکان‌پذیر نیست؛ چراکه سیر استدلال عقلی لاجرم و در نهایت به دو گزاره پایه و بدیهی ختم می‌گردد که هیچ دلیلی بر تطابق آنها با عالم واقع وجود ندارد، جز آنکه ذهن و ساختار آن فعلاً به‌گونه‌ای است که این قضایا را بر نقیضشان ترجیح داده است. پس قضایای بدیهی به‌جای مطابقت با واقع، صرفاً به دلیل مطابقت با ساختار ذهن و شرایط آن پذیرفته می‌شوند، ولذا نسبی‌اند. وقتی قضایای پایه و بدیهی نسبی باشد، پس تمامی قضایای مبتنی بر آنها، به‌خصوص علوم انسانی نیز نسبی و وابسته به ساختار ذهن تلقی می‌گردند. در مقابل، برخی اندیشمندان مسلمان با تقسیم گزاره‌های بدیهی به وجدانی و اولی، به مسأله مزبور پاسخ داده‌اند. پاسخ ایشان در قسم وجدانیات به دلیل وجود محکی آنها نزد نفس، روشن و مورد قبول است. اما معیار صدق بدیهی اولی، به دلیل قول به حکایت آنها از مصادیق محقق و عدم علم حضوری به آنها، همواره مورد بحث و مناقشات فراوان بوده و هست. در این میان، علامه مصباح یزدی ما را به سرمنزلی بدیع فرا می‌خواند. ایشان معیار صدق این‌دست از قضایا را نیز در ارجاع به علم حضوری می‌پوید. تبیینِ دقیق این نظریه در بخش اولیات و ارتباط وثیق آن با اعتبار علوم انسانی، مقصد اصلی این نوشتار است. ازاین‌رو با امید به خداوند، در این مقاله سعی داریم به روش توصیفی ـ تحلیلی به آن‌دسته از دغدغه‌های اندیشمندان در باب ارزش شناختِ علوم انسانی که به دلیل ابهام در معیار صدق اولیات ایجاد گشته، پاسخ قانع‌کننده‌ای ارائه دهیم.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Allamah Misbah’s theory of Primary Self-evident Propositions’ reference back to the Knowledge of Presence and its impact on the foundations of humanities

نویسنده [English]

  • Mahdi Ahmad Khan Beigi
Assistant professor and faculty member of Imam Khomeini Institute for Education and Research
چکیده [English]

One of the most important and productive discussions in the philosophy of humanities is to prove the realism of human values and reject relativism. According to the Islamic philosophy foundations in the philosophy of humanities, the human values have their roots in objective realities and human mind, irrespective of the conditions that surround it, can comprehend those realities and make others know them too. This means that if we want to comprehend the realities of humanities and the values discussed in it, we must completely free our minds from the personal tastes and understandings, as well as the general tastes and collective agreements, and rely on the intellect and the intellectual arguments. But some believe that even with this assumption, freeing the mind from such conditions is not possible, since the course of the intellectual argument must eventually end at two fundamental self-evident propositions and there is no proof of their conformity with the real world but that the mind and the mental structure, at present, is such that it prefers these propositions over their contradictions. Thus the self-evident propositions, instead of conforming to reality, are accepted due to their conformity with the mental structure and its conditions. Hence they are relative. When the fundamental self-evident propositions are considered relative, all the propositions based on them, especially the humanities, are relative as well and dependent on the mental structure. On the other hand, some Muslim thinkers have answered this issue by dividing the self-evident propositions to propositions of inner experiences (wijdāniyāt) and primary premises (awwaliyāt). Their answer with regards to the wijdāniyāt is clear and acceptable due to the fact that its representation is present near the soul. But the criterion for the truth of primary self-evident premise is always under discussion and is subject to many controversies. Here, Allamah Misbah guides us towards a novel answer. He seeks the criteria of truth of these propositions in the return to the knowledge of presence. The main objective of this paper is to precisely explain this theory in the section on the primary self-evident premises and their strong relationship with the subjective consideration of humanities. Therefore, with hope in Allah, using the descriptive analytical approach, we try to present a convincing discussion on the value of comprehending the humanities and answer the concerns of thinkers, raised as a result of ambiguity in the criteria of truth of primary self-evident premises. 

کلیدواژه‌ها [English]

  • : Knowledge by presence
  • self-evident
  • primary self-evident premises
  • theory of reference
  • Islamic humanities
  • Foundations of humanities
  • Allamah Misbah
  1. برهان‌مهریزی، مهدی و غلامرضا فیاضی (1389). «ماهیت حکایت از دیدگاه مشهور و استاد فیاضی»، معرفت فلسفی. ش28، ص11-38.
  2. ــــــــــــ (1380). مبانی اخلاق در فلسفه غرب و اسلامی. تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
  3. حداد عادل، غلامعلی (1384). مقدمه‌ای بر کتاب تمهیدات، نوشته ایمانوئل کانت. چاپ سوم. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
  4. حسین‌زاده،‌ محمد (1389). معرفت دینی؛ «عقلانیت و منابع». قم: مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی.
  5. دکارت، رنه (بی‌تا). تأملات در فلسفه اولی. با ترجمه احمد احمدی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
  6. راسل، برتراند (1388). أتمیسم منطقی. ترجمه جلال پیکانی. تهران: نشر علم.
  7. عارفی، عباس (1389). بدیهی و نقش آن در معرفت‌شناسی. قم: انتشارات مؤسسه امام خمینی.
  8. فرانکنا،‌ ویلیام کی (1376). فلسفه اخلاق.‌ با ترجمه هادی صادقی. قم: مؤسسه فرهنگی طه.
  9. لاریجانی، صادق (1385). نشست علمی شماره3، با عنوان «تحلیل الزامات اخلاقی و عملی»، در: مجمع عالی حکمت اسلامی.
  10. مدرسی، سید محمدرضا (1376). فلسفه اخلاق. تهران: سروش.
  11. مصباح یزدی، محمدتقی (1382الف). آموزش فلسفه (ج1). چاپ سوم. تهران: امیرکبیر.
  12. ــــــــــــ (1382ب). «ارزش شناخت» در: جلسه کانون طلوع. قم.
  13. ــــــــــــ (1376). شرح نهایةالحکمه. با تحقیق و نگارش عبدالرسول عبودیت. قم: مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی.
  14. ــــــــــــ (1375). دروس فلسفه. چاپ دوم. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
  15. ــــــــــــ (1363). «ارزش شناخت» در: دومین یادنامه علامه طباطبایی. تهران:‌ مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
  16. مصباح، مجتبی (1401). «جزوه کمک استاد درس فلسفه اخلاق». موجود نزد نویسنده مقاله و نزد نویسنده جزوه. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی1.
  17. مصباح، مجتبی (1385). «بنیاد اخلاق». چاپ چهارم. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
  18. مصباح، مجتبی و عبدالله محمدی (1394). معرفت‌شناسی. چاپ سوم. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
  19. مصباح،‌ مجتبی و مهدی برهان‌مهریزی (1389). «حکایت ذاتی در بوته نقد»، معرفت فلسفی. دوره هشتم، شماره1.
  20. مصباح،‌ مجتبی و مهدی برهان‌مهریزی (1388). «ماهیت حکایت از دیدگاه استاد مصباح»، معرفت فلسفی. (6)3).
  21. منبع الف (1395). متن مورد تأیید علامه محمدتقی مصباح یزدی درباره نظریه ارجاع اولیات به علم حضوری. موجود نزد نویسنده.
  22. Wittgenstein Ludwig, On certainty, translated by Denis Paul & G.E.M Anscombe, Basil Blakwell, 1969.