قوه واهمه میتواند از دو حیث هستیشناختی و معرفتشناختی مورد تحلیل عقلی قرار گیرد. در بررسی بهعملآمده بهدست میآید که در نظام فلسفی حکمت صدرایی و سینوی، هیچگاه حقیقت قوه واهمه بهعنوان یکی از مبادی ثانویه افعال و ادراکات نفسانی انکار نشده است، بلکه این قوه در هریک از این دو نظام فلسفی جایگاه و هویت خاص و متفاوتی یافته است. برخی اصول و مبانی فلسفی حکمت متعالیه بر ابعاد مختلف هستیشناختی قوه واهمه تأثیر گذاشته و موجب اختلافنظر در هویت و رابطه وجودی آن با نفس، موهوم، عقل و دیگر قوای ادراکی گشته است. این دو حکیم در ابعاد معرفتشناختی این قوه اشتراکات فراوانی داشته، صرفاً در ماهیت و هویت وجودی موهوم و ادراک وهمی با یکدیگر اختلافنظر دارند