یکی از عمدهترین مسائل فلسفی، اثبات وجود خداست. طبیعیدانان، متکلمان و فیلسوفان به اثبات خدا اهتمام داشتهاند. اما فیلسوفان طراز اولی مانند فارابی، ابنسینا، محقق طوسی و ملاصدرا و اتباع او با تأملات دقیق برهان طبیعیدانان از طریق حرکت، یا متکلمان از طریق حدوث عالَم و حتی برهان فیلسوفان از طریق امکان را هر چند معتبر میدانند، اما معتقدند که واقعاً هلیه بسیطه وجود خدا را اثبات نمیکنند، مگر بالعرض؛ چرا که این دسته براهین، محدودیت روشی و محدودیت یقین موقت دارند و نیز در احوال ممکن و در وجود نعتی خدا ـ نه وجود نفسی او ـ متوقف میگردند و ضرورت ازلی و در نهایت هلیه بسیطه واجب را اثبات نمیکنند. اما برهان صدیقین این محدودیتهای پنجگانه را ندارد. ابنسینا اولین تقریر صدیقین را ارائه کرده که به اعتقاد ملاصدرا حد نصاب صدیقین را ندارد. ملاصدرا برهان دیگری اقامه کرده و نشان داده است که از این برهان علم به وجود خدا از طریق خود خداست. اما علامه طباطبایی تقریر دیگری از برهان صدیقین را ارائه داده که در آن حتی واقعیت به غنی و فقیر تقسیم نمیشود و درعینحال وجود نفسی واجب به ضرورت ازلی اثبات میشود.